نهضت
ارمانسيم به صورت تحصيل زبان لاتين و تقليد از آثار شاعران يونان و روم شروع شد.
در اين دوره ترجيح دادند كه به جاي زبان ايتاليايي زبان لاتين به عنوان زبان ادبي
به كار برده شود.
اومانيست
ها ابتدا طرفداران زيادي پيدا كردند اما چون اكثريت مردم زبان لاتين را ياد
نداشتند و از آثار آنها چيزي نمي فهميدند و از آنها روي برگرداندند به همين جهت در
ميان مردم ادبيات عاميانه و ساده اي به وجود آمد كه داراي فرهنگ عميقي نبود.
هدف
او مانيست ها اين بود كه روح و طبيعت انساني را با ذوق كلاسيك موافق سازند و انتقاد آزاد را كه قرون وسطي به كلي از آن
جلوگيري مي كرد رواج دهند.
اومانيست
ها به انسان توجه خاصي نمودند و او را در مركز توجه هنرمندان و فلاسفه ي خويش قرار
دادند در حالي كه قبل از آن هنرمندان و فلاسفه ي قرون وسطي با تكيه بر بقاليم
كليسا انسان را موجودي گناهكار و حقير مي شمردند.
يعني
نوعي بازگشت به دوران ادب و فرهنگ گذشته است . و يكي از مهم ترين حوادث تاريخ جهان
به حساب مي آيد و از زمان زوال زبان لاتين تا اواخر قرن شانزدهم را دوره رنسانس مي
نامند . در اين دوران مكتب ها و جريان هايي به وجود آمده اند كه بيشتر آنها را مي
توان تظاهرات مختلف هنر باروك به شمار آورد.
باروك
چيست؟
باروك
نه يك مكتب يا نهضت ادبي مشخص و معين است و نه از نظر تاريخي و جغرافيايي به زمان
ومكان معيني محدود است بلكه عنواني است كه از اواخر قرن نوزدهم ، نوگرايان و به يك
رشته قالب هاي جمال شناختي در قرون گذشته كه حالاتي خاص و غير عادي داشته اند
اطلاق كردند اين كلمه در رشته هاي مختلف هنري ا زجمله معماري مجسمه سازي نقاشي و
ادبيات – موسيقي و سينما به كار مي رود.
بنابراين رنسانس حادثه اي بزرگ بود
كه هم در انديشه و تفكر بشر و هم از جنبه هنري و ادبي زندگي انسان را متحول كرد.
مهد - رنسانس شهر فلورانس ايتاليا بود و
اين شهر را روح رنسانس ناميده اند . بزرگان و انديشمندان همچون پترارك – لئونار دو
دو اينچي – را فائل – ميكل آنژ در آن جا بوده اند و در فرانسه نيز شاعران و
نويسندگان در نيمه دوم قرن پانزدهم با آثاري كه به زبان لاتين بود آشنا شدند بعد
از آن با آثار هومر و سوفوكل آشنا شوند و به تقليد از شاعران يونان قديم و روم
قديم و شاعران ايتاليايي دوره رنسانس پرداختند و از همين دوره بود كه براي اولين
بار اصول و و آييني براي خلق آثار ادبي به وجود آمد و تا قرن هيجدهم نيز ارزش و
اعتبار خود را از دست نداد و همين اصول بود كه در آغاز قرن هفدهم باعث ايجاد مكتب
كلاسيك شد.
كلاسيسم
در سه معني – به كار رفته است
1-
به آثار ادبي يونان و روم قديم كه سرمشق آفرينش آثار ادبي قرار گرفت
2-
به آثار ادبي گذشته كه با گذشت زمان باز هم قدرت و اعتبار دارند مثل شاهنامه ،
تاريخ بيهقي
3-
به آثاري كه به علت خصوصيات ارزشمند خود از شهرت و افتخار برخوردار شده اند. هر چند قديمي نباشند.
« كلمه كلاسيك به معني وسيع خود به
تمام آثاري كه نمونه ادبيات كشور شمرده مي شود و مايه افتخار اطلاق مي شود[1][1]»
ولي آنجا كه بحث ازمكتب هاي ادبي در ميان باشد ديگر چنين معني وسيعي كه منظور نظر
نيست. كلاسيسم فرانسه نقطه اوج كلاسيم اروپا ست
و اصول كلاسيم را از ايتالياي ها گرفتند.
هنر
اصلي كلاسيك اعتباري براي رمان و داستان قائل نبودند. مكتب كلاسيك يك مكتب فرانسوي
است. در قرن هفدهم نوشتن به سبك كلاسيك يك ارزش محسوب مي شده است.
دوره
حكومت لويي چهاردهم در فرانسه اوج شكوفاي كلاسيسم است اين پادشاه يك هدف داشت و آن
هم عظمت فرانسه و عزت شاه بود. بنابر اين همه ملت احساس مي كردند كه رسالت آنها
اين است كه به اين هدف برسند زيرا پادشاه به چيزي كمتر ا زآن قانع نبود ( ساختن
كاخ ها و باغ هاي شگفت انگيز ، باعث شد فرانسه تجربه اي تازه در خلق زيبايي به دست
آورد و بزرگترين هنر پرور تاريخ را لويي چهاردهم شناخته اند
راسين
بزرگترين شاعر دراماتيك فرانسه است كه تراژدي هاي او عبارتند از – استر، وقايع آن در ايران مي گذرد 2- اسكندر كبير 3-
مهرداد 4- بايزيد