عنوان: پیشینه تحقیق فرهنگ سازمانی و عملکرد
فرمت ورد قابل ویرایش
تعداد صفحات: 53
همراه با رفرنس نویسی و پاورقی داخل متن
منابع کامل
ممکن است در توضیحات بهم پیوستگی در کلمات وجود داشته باشد ولی در فایل word اینگونه نیست.
قسمتی از متن:
تعریف فرهنگسازمانی
فرهنگسازمانی عبارت است از الگوی منحصربهفرد از مفروضات، ارزشها و هنجارهای مشترک که فعالیتهای جامعهپذیری، زبان، سمبلها و عملیات سازمانها را شکل میدهد(مقیمی، 1380).
فرهنگسازمانی به مجموعهای از فرضیات ضمنی گفته میشود که بهطور مشترک از سوی گروه پذیرفتهشده و نحوه ادراکات، تفکرات و واکنشها نسبت به شرایط و موقعیتهای متعدد محیطی را مشخص میسازد. این تعریف بیانگر سه ویژگی مهم فرهنگسازمانی است: اولاً، فرهنگسازمانی از طریق فرایند جامعهپذیری به کارمندان جدید منتقل میشود. ثانیاً بر رفتار افراد در هنگام کار تأثیر میگذارد و نهایتاً، فرهنگسازمانی در سطوح مختلفی به کار گرفته میشود (فرهنگی و صفر زاده، 1384). به عقیده هوی و میسکل[1] (2001)، فرهنگسازمانی بهعنوان سمبلها و تشریفات و افسانههایی است که ارزشها و اعتقادات سازمان و کارکنان را تحتالشعاع قرار میدهد. فرهنگسازمانی، اعتقادات ثابت، ارزشها و نگرشهایی است که عموماً در بین اعضای سازمان حفظ میشود (ایران زاده، 1377).
فرهنگسازمانی عبارت است از فلسفهای که خطمشی سازمان و رفتارهای سازمان را بهسوی کارکنان و مشتریان هدایت میکند یا مفروضات و باورهای بنیادی ویژهای که بین اعضای سازمان مشترک بوده که به کمک آنها کارها و فعالیتهای روزمره سازمان انجام میپذیرد (حیدری و همکاران، 1390).
دنیسون[2]،معتقد است که فرهنگسازمانی همان ارزشهای اساسی، باورها و اصول اخلاقی میباشد که نقش پایهای را برای یک سیستم مدیریت سازمانی بازی میکند. کریستنسن و گوردون[3]، عقیده دارند که فرهنگسازمانی چیزی است که بهصورت منحصربهفرد در هر سازمانی نگهداری میشود، فرهنگسازمانی از سازگاری سازمانی شروعشده و به رفع نیازهای محیطی منتهی میشود. ازنقطهنظر سورن سن[4]، فرهنگسازمانی سیستمی از ارزشها و معیارهای اخلاقی است که بیانگر نگرشها و رفتارهای خاص کارکنان هر سازمان میباشد. بنابر عقیده ایشان، یک سازمان زمانی دارای یک فرهنگ قوی خواهد بود که این ارزشها و معیارهای اخلاقی در کل سازمان بهصورت فراگیر درآمده باشد. دیویدسون، فرهنگسازمانی را الگویی از پنداشتهای اساسی یک سازمان معرفی میکند که در طول زمان، بهوسیله یک گروه برای مواجهه با مشکلات، سازگاری با محیط خارجی و ایجاد هماهنگی و یکپارچگی سازمانی ایجادشده، توسعهیافته و از قابلیت اطمینان خیلی بالایی برخوردار باشد، بهگونهای که این الگوی رفتاری برای اعضای جدید، روشهای صحیح درک کردن، فکر کردن و احساس نمودن را آموزش دهد(حسنزاده و نصرتی،1390). اوچی[5](1985)، در تئوری z خود یک سلسله از نمادها، تشریفات و اسطورههایی که منتقلکننده ارزشها و باورهای اساسی آن سازمان به کارکنانش میباشد را، تعریف فرهنگسازمانی برمیشمرد (فیضپور و همکاران، 1389).دنیسون، فرهنگسازمانی را نیروی قدرتمندی میداند که نحوه عمل کردن و چگونگی عملیات را تعیین میکند (خردمند و ناظمزاده، 1389). درواقع فرهنگسازمانی برچسبی اجتماعی است که از راه ارزشهای مشترک، تدبیرهای نمادین و آرمانهای اجتماعی، اعضای سازمانها را به هم میپیوندد (فقهی فرهمند، 1388).
سطوح فرهنگسازمانی
بهطورکلی، دو سطح فرهنگسازمانی وجود دارد: فرهنگ "قابلمشاهده " و "فرهنگ اصلی ".
فرهنگ قابلمشاهده آن چیزی است که وقتی یک فرد در سازمان بهعنوان یک ملاقاتکننده، مشتری، یا یک کارمند قدم میزند، میبیند و میشنود. این فرهنگ را میتوان در روش لباس پوشیدن، ترتیب و تنظیم دفتر کار، چگونگی رفتار افراد با یکدیگر، و چگونگی رفتار و صحبت کردن افراد با مشتریان، ملاحظه کرد. این فرهنگ را مشخصاً میتوان در عناصر ذیل که با امور روزمره محیط کار ارتباط دارند، یافت:
- داستانها- تاریخ شفاهی و داستانهایی که درباره حوادث مهم و شگفتانگیز مربوط به زندگی سازمان، در گفتگوی میان اعضا، بیان و تکرار شود.
- قهرمانان-افرادی که موردتوجه خاص قرار میگیرند و مشخص میشوند و دستاوردشان مورد تقدیر و ستایش قرار میگیرد، از آن جملهاند بنیانگذاران سازمان و کسانی که نقش الگو را ایفا میکنند.
- آئینها و شعائر- مراسم تشریفاتی و گردهماییها که طبق برنامه یا خودبهخود برای بزرگداشت موقعیتها و دستاوردهای مهم برپا میشود.
- نمادها- استفاده خاص از زبان و سایر بیانهای غیرکلامی برای مطرح کردن موضوعات مهم زندگی سازمانی.
آنچه یک فرد مستقیماً روزانه در سازمان ملاحظه میکند، اساس دومین سطح فرهنگ را تشکیل میدهد، یعنی علت اینکه چرا اوضاع چنین است. این همان فرهنگ اصلی است. فرهنگ اصلی عبارت است از ارزشها یا باورهای اساسی که روی رفتار اثر میگذارد و عملاً به بروز آن وجوهی از فرهنگ قابلمشاهده کمک میکند. ارزشها برای سازمانهایی که فرهنگ قوی دارند، ضروری هستند و اغلب بهطور گسترده در بیانیههای رسمی رسالت و هدفهای سازمان درباره آنها تبلیغ میشود. ارزشهای اساسی سازمانی، نوعاً روی موضوعاتی نظیر عالی بودن عملکرد، نوآوری، مسئولیت اجتماعی و اخلاقیات، درگیری ذهنی و عاطفی کارکنان، و کیفیت زندگی کارکنان تأکید خاصی دارند (ایراننژاد پاریزی، 1381).
برچسب ها:
پیشینه تحقیق فرهنگ سازمانی و عملکرد پیشینه تحقیق فرهنگ سازمانی پیشینه تحقیق عملکرد مبانی نظری فرهنگ سازمانی مبانی نظری عملکرد فرهنگ سازمانی عملکرد