توضیحات:تحقیق با موضوع
کودک آزاری و بد رفتاری با کودک، در قالب
word و در 118 صفحه، قابل ویرایش.
بخشی از متن :از آغاز حيات هميشه قوي بر ضعيف سلطه داشته است. اين ضعيف گاه انسان بود، در برابر قهر طبيعت و موجودات درنده؛ گاه نوع بشر بود كه در برابر بشر ضعيف قد علم مي كرد.
به هر حال سلسله مراتب قدرت همواره در طول تاريخ در تمام جوامع وجود داشته و سبب تبعيض ميان صاحبان قدرت و فرمانبران مي شده است.
اعمال قدرت حاكم به رعيت، مرد به عنوان همسر- به زن، والدين به كودك و ... همگي ناشي از “ شيء” پنداشتن موجود ضعيف تر توسط فرد قوي تر است.
شيء پنداري، احساسي است كه ريشه در غريزة تملك و تعلق به خود دارد.
والديني كه به خود اين اجازه را مي دهند تا با كودكانشان به جرم آنكه متعلق به آنها است، هرگونه مي خواهند رفتار كنند، كودك را مانند اشياء و لوازم شخصي خود و نه موجودي مستقل فرض مي كنند.
هرچه به گذشته برگرديم، حاكميت چنين طرز تفكري را پر رنگ تر مي بينيم. در اين ميان توجه به كودك و حقوق او و شناخت مفهوم كودك آزاري به كمتر از 150 سال قبل باز مي گردد.
بر اساس شواهدي كه موجود است، تا قبل از قرن 17 به كودك همانند يك فرد بزرگسال نگريسته مي شد. لباس
كودكان همانند لباس بزرگسالان بود و از آنها انتظار مي رفت كه مانند افراد بزرگسال رفتار كنند. هيچ گونه ادبيات خاص و سرگرمي براي آنها وجود نداشت.
صفحات تاريخ پر است از وقايع دردآور و حزن انگيز در مورد بدرفتاري و قتل كودكان، چنانچه در رومقديم كشتن فرزندان، حق قانوني والدين بود. روميان معتقد بودند، نوزاداني كه شكل اندازة سرشان غير عادي است يا آنهايي كه بيش از اندازه گريه مي كنند، نبايد زنده بمانند.(پورناجي، 78)
تاريخ گذشته پر است از رويدادهايي كه در آن
كودكان را قرباني خدايان و بتها مي كردند. پلوتارك چگونگي قرباني كردن كودكان در مقابل بتها را در ميان كارتاژها چنين توصيف مي كند:
با شور و شوق و علاقه و با خيال آرام، كودكان خود را در مقابل بتها قرباني مي كردند و آنان كه از خود فرزندي نداشتندكودكان فقرا را مي خريدند و در مقابل بتها سر از تنشان جدا مي كردند. در اثناي قرباني كردن، والدين كودكان نيز بدون ريختن قطره اشكي يا ابراز شكايتي شاهد ماجرا بودند. اگر برخي از والدين نيز شكايت مي كردند بايد توبه مي كردند و از گناه خويش عذر ميخواستند. اما در هر صورت كودكانشان قرباني مي شدند. تمام محوطه معبد مملو از صداي طبلها و شيپورها مي شد و اگر هم كسي ناله اي مي كرد هرگز به گوش ديگران نمي رسيد.
در بين چيني ها فروش دختران مرسوم بود.
در قرن سيزدهم ميلادي، سزار فردريك دوم به مادران و والدين رضاعي دستور داد كه كودكان تحت مراقبت خويش را فقط غذا بدهند و شستشو كنند ، ولي حق هيچ گونه مهر ورزيدن و صحبت و بازي كردن با آنان را ندارند. او ميخواست كودكان زبان ياد نگيرند تا وقتي كه بزرگ شدند، هر دسته از آنان را با يك زبان (يوناني، لاتين، عربي و زبان مادري) آشنا كند. اين كار موجب شد كه اين كودكان به دليل عدم ارتباط اجتماعي و زباني و در نتيجه عدم رشد رواني از بين رفتند؛ زيرا نياز اساسي آنان به محبت مادري و روابط انساني برآورده نشده بود. (سيف و همكاران،80)
و . . .
فهرست مطالب:مقدمه
روشهاي اعمال خشونت
تاريخچه
كودك آزاري در عصر جديد
انواع سوء رفتار
والدين آسيب رسان
اثرات رواني كودك آزاري جسمي
اثرات بدني كودك آزاري جسمي
گزارش از يك مورد سوء رفتار جسمي
تشخيص كودك آزاري جسمي
شيوع كودك آزاري جسمي در ايران
و . . .
...