تمامی فایل های موجود در مکتوب، توسط کاربران عرضه می شود. اگر مالک فایلی هستید که بدون اطلاع شما در سایت قرار گرفته به ما پیام دهید
دانلود کار تحقیقی نظام قضايی امير مؤمنان ع
فروشنده فایل
فروشنده فایل : 3175

دانلود کار تحقیقی نظام قضايی امير مؤمنان ع

فایل دانلود کار تحقیقی نظام قضايی امير مؤمنان ع با فرمت .DOC برای شما کاربر محترم آماده دریافت و دانلود می باشد

نظام قضايى امير مؤمنان(ع) نوع فایل: word قابل ویرایش 30 صفحه مقدمه: بى ترديد حضرت اميرالمؤمنين(ع) محور قضاوتهاى اسلامى و شيعى و مهمترين چهره نظام ساز براى قضاى اسلامى است. آن حضرت در دوران حكومت نبوى، قاضىِ مدينه و يمن بود.[1] قضاوت در مدينه، با حضور شخص رسول خدا(ص) افتخارى عظيم است. تأييدات مكرر

دسته بندی: عمومی » گوناگون

تعداد مشاهده: 5 مشاهده

فرمت فایل دانلودی:.DOC

فرمت فایل اصلی: doc

تعداد صفحات: 30

حجم فایل:134 کیلوبایت

  پرداخت و دانلود  قیمت: 26,000 تومان
پس از پرداخت، لینک دانلود فایل برای شما نشان داده می شود.
0 0 گزارش
  •  نظام قضايى امير مؤمنان(ع)
    نوع فایل: word
    قابل ویرایش 30 صفحه

    مقدمه:
    بى ترديد حضرت اميرالمؤمنين(ع) محور قضاوتهاى اسلامى و شيعى و مهمترين چهره نظام ساز براى قضاى اسلامى است. آن حضرت در دوران حكومت نبوى، قاضىِ مدينه و يمن بود.[1] قضاوت در مدينه، با حضور شخص رسول خدا(ص) افتخارى عظيم است. تأييدات مكرر رسول خدا نسبت به توانايى آن حضرت در قضاوتها، تأكيدى بر اين محوريت است. پيامبر فرمود: «داناترين امت من نسبت به سنتها و قوانين قضايى على بن ابى طالب است»[2] و «داناترين شما به روش داورى، على است»[3] و «قضاوت آن گونه است كه على حكم كند»[4] و نيز «اى على! به سوى يمن حركت كن و با كتاب خدا ميان مردم قضاوت و حكومت كن. خدا قلب تو را به سوى حق رهبرى كند و زبان تو را از خطا و اشتباه صيانت بخشد»[5] و همچنين «سپاس خدا را كه در خاندان من كسانى را قرار داد كه داورى آنها مانند داورى پيامبران است».[6]
    در زمان خلفا، بركنارى آن حضرت از خلافت باعث كناره گيرى از امور حكومت، از جمله قضاوت نشد و ايشان دستگاه نوپاى قضايى اسلام را هدايت و رهبرى مى كرد. گاه خلفا مسايل لاينحل قضايى را به حضرت ارجاع مى دادند[7] و گاه خود مستقيماً دخالت مى كرد.[8] و در پايان هر قضاوت، تحسين آنان را برمى انگيخت و همگى مى گفتند: زنهاى جهان از زاييدن فرزندى مانند على عاجزند؛[9] قويترين قاضى در بين ما على است.[10] حضرت در اين باره به مالك اشتر مى گويد:
    «در آغاز، در كار خلفا دخالت نمى كردم بعد ديدم مردم از اسلام رويگردان مى شوند، كه دخالت كردم. ترسيدم اگر به يارى اسلام و مسلمانان برنخيزم، ويرانى در بناى اسلام ببينم، كه مصيبت آن براى من بزرگتر از دورى حكومتِ چند روزه است كه همچون سراب زايل مى شود».[11]
    داوريهاى آن حضرت، چه در زمان رسول و چه در هنگام خلافت و پيش از آن، نظر به پيچيدگى موضوع از يك طرف و ابتكار و دقت نظر در قضاوت از طرف ديگر، توجه صحابه پيامبر و علاقه مندان حضرت را جلب كرد و نظر به اهميت آن، در قرون اوليه اسلام اين قضاوتها در رسائل مخصوص تدوين شد. در قديمى ترين فهرست كتابهاى شيعه، يعنى فهرست شيخ طوسى و فهرست نجاشى از اين تأليفات نام برده شده است. در قرون بعد علما و محدثان شيعه و برخى از محدثان عامه تتبع كرده و اين فروع را از موارد متعدد جمع آورى نموده، به صورت كتاب مخصوص درآورده اند.[12]
    در دوران بعد از شهادت آن حضرت، ائمه هدى، به ويژه صادقين(ع) و حضرت رضا(ع) مكرراً به قضاوتهاى آن حضرت استناد مى كردند و جملاتى مانند «كان على يقول» و «قضى اميرالمؤمنين» و «اُتى اميرالمؤمنين» و «عن على» و «قضى على» و «اِنَّ اميرالمؤمنين قضى» و «اِنَّ علياً كان يقول» و «اِنَّ اميرالمؤمنين كان يقضى» و «اِنَّ عليّاً كان يقول» در كلمات آن حضرات فراوان است. ايشان در ديات و قصاص و حدود و قضا و فتاواى قضايى يا قضاوتها به سيره قضايى اميرالمؤمنين مستدل و مستند مى كردند[13] و چنانكه از بعضى عبارات مذكور آشكار است، استناد، سيره عملى يا قولى ائمه بود و مخصوص واقعه اى خاص نبود.
    در اسناد بسيارى از روايات قضايى كه در سراسر كتب قضا و حدود و ديات و قصاص موجود است، به منابعى مانند كتاب ظريف،[14] جامعه، قضاياى اميرالمؤمنين، كتاب على(ع) برمى خوريم كه تماماً حاوى قضاوتهاى اميرالمؤمنين مى باشد. و ائمه يا روايان برجسته به آنان استناد كرده اند.
    قضاوتهاى آن حضرت شالوده و شاكله نظام قضايى اسلام را تشكيل مى دهد.
    نظام قضايى حضرت مركّب از نظام ساختارى و حقوقى است كه مجموعاً به كمك هم، اهداف بلند قضاوت و حكومت اسلامى را تأمين مى كنند. قبل از ورود به بحث، به كلياتى اشاره خواهد شد و در پايان به ابعاد كاربردى بحث پرداخته مى شود.

    فهرست مطالب:
    الف) كليات
    ۱. اهداف نظام قضايى علوى
    ۲. اهميت قضاوت
    ۳. جايگاه خطير قاضى
    ۴. مساوات همه در برابر قانون
    ۵. استقلال قاضى
    ب) نظام ساختارى
    ۱. شرايط قاضى
    ۲. معيشت قاضى
    ۳. آداب قضا
    ۴. وظايف قاضى و دستگاه قضايى
    ۵. كيفيت دادرسى و صدور حكم

    منابع و مأخذ:
    1 ـ وسائل الشيعه، ج18، باب 4، از ابواب آداب القاضى، ح6.
    2 ـ همان، ج19، ص175، باب 4، از ابواب موجبات ضمان؛ كنزالعمال، ج2، ص293.
    3 ـ همان، ج18، باب 3، ابواب صفات قاضى، ح9.
    4 ـ كفاية الطالب، ص190، چ نجف.
    5 ـ كنزالعمال، ج6، ص392.
    6 ـ مناقب، ابن شهرآشوب، ج1، ص488؛ صواعق محرقه، ص175؛ بحارالانوار، ج4، ص219 ـ 240، چاپ جديد.
    7 ـ وسائل الشيعه، ج18، باب 19، از ابواب كيفيت حكم، ح1 و باب 21، از ابواب كيفيت حكم، ح1.
    8 ـ همان، ج18، باب 21، از ابواب كيفية الحكم، ح3.
    9 ـ فروغ ولايت، جعفر سبحانى، ص288.
    10 ـ همان.
    11 ـ نهج البلاغه، نامه 62.
    12 ـ قضاوتهاى حضرت على(ع)، دكتر محمدعلى شيخ، ص5؛ فهرست شيخ طوسى، ص86 و 112.
    13 ـ وسائل الشيعه، ج18 و 19، ابواب مختلف كتب قضا و حدود و قصاص و ديات.
    14 ـ رجال نجاشى، ص209، انتشارات جامعه مدرسين. «ظريف بن ناصح» كتاب ديات دارد و كوفى و متولد بغداد است. ثقه و راستگو در حديث است.
    15 ـ مستدرك الوسائل، باب 2، از ابواب آداب قاضى، ح4، ج 13، ص 151.
    16 ـ نهج البلاغه صبحى صالح، خ33، بخش 2.
    17 ـ همان، خ131، بخش 3.
    18 ـ همان، نامه 47، بخش 3.
    19 ـ وسائل، ج18، باب 3، از ابواب صفات قاضى، ح4.
    20 ـ نهج البلاغه، نامه 53، بخش 70، صبحى الصالح.
    21 ـ وسائل الشيعه، باب 9، از ابواب صفات قاضى، ح1.
    22 ـ همان، باب 1، از ابواب صفات قاضى، ح5.
    23 ـ همان، ج18، باب 1، از ابواب آداب قاضى، ح2.
    24 ـ همان، ص521، باب 26، از ابواب حد سرقت، ح1.
    25 ـ نهج البلاغه صبحى صالح، نامه 41.
    26 ـ بحارالانوار، ج41، ص9.
    27 ـ همان، ص56.
    28 ـ همان، ج9، ص568، چاپ قديم ـ تبريز.
    29 ـ نهج البلاغه صبحى صالح، نامه 53، بخش 69.
    30 ـ همان، بخش 65 ـ 68.
    31 ـ شرائع الاسلام، ج4، ص59.
    32 ـ جواهر، ج40، ص14 ـ 15.
    33 ـ نهج البلاغه، خ17، صبحى صالح.
    34 ـ همان، نامه 53، بخش 69، صبحى صالح.
    35 ـ مستدرك الوسائل، آداب قاضى، باب9، ح1.
    36 ـ نهج البلاغه، خ31، بخش7، صبحى صالح.
    37 ـ مستدرك الوسائل، ج17، ص353، باب8، از ابواب آداب قاضى، ح2.
    38 ـ نهج البلاغه، خ17، صبحى صالح.
    39 ـ جواهر، ج41، ص51 ـ 54.
    40 ـ مستدرك الوسائل، آداب قاضى، باب9، ح1؛ وسائل الشيعه، آداب قاضى، باب9، ح1.
    41 ـ وسائل الشيعه، آداب قاضى، باب2، ح1؛ مستدرك، آداب قاضى باب 9، ح1.
    42 ـ وسائل الشيعه، آداب قاضى، باب 4، ح6.
    43 ـ همان، باب 2، ح2.
    44 ـ همان، باب 1، ح1.
    45 ـ مستدرك الوسائل، آداب قاضى، باب 11، ح6.
    46 ـ همان، باب 1.
    47 ـ سنن بيهقى، ج10، ص107.
    48 ـ وسائل الشيعه، آداب قاضى، باب 3، ح2.
    49 ـ احكام السلطانيه، ماوردى، ص70؛ احكام السلطانيه، ابويعلى، ص65.
    50 ـ شرائع الاسلام، ج4، ص71.
    51 ـ دراسات في ولاية الفقيه، ج2، ص205، به نقل از احكام السلطانيه، ماوردى، ص77 ـ 84.
    52 ـ محمد بن محمد بن احمد القرشى (متوفى 729ه….ق).
    53 ـ كنزالعمال، ج4، ص158، باب 2، از كتاب بيوع.
    54 ـ وسائل الشيعه، ج18، باب 9، از ابواب بقيه الحدود و التعزيرات، ح1.
    55 ـ همان، باب 8، از ابواب بقيه الحدود و التعزيرات، ح2.
    56 ـ همان، باب 4، از ابواب بقيه الحدود و التعزيرات، ح1.
    57 ـ همان، باب 3، از ابواب فلاح البهائم، ح1.
    58 ـ الفقيه، ج2، باب 46، از ابواب قضايا و احكام، ح4، چاپ جديد آخوندى.
    59 ـ مجله حكومت اسلامى (ويژه انديشه و فقه سياسى اسلام)، ج13، ص161، مقاله منصب محتسب در ايران، ابوالقاسم سرى.
    60 ـ وسائل، ج13، ص475، باب 88، از كتاب وصايا، ح3 و باب 16، از ابواب عقدالبيع، ح1.
    61 ـ همان، باب 16، از ابواب عقد البيع، ح2.
    62 ـ آيين دادرسى كيفرى، محمد آشورى، ج1.
    63 ـ وسائل الشيعه، باب 3، از ابواب صفات قاضى، ح1.
    64 ـ همان، ج19، كتاب ديات، باب 2، از ابواب ديات عاقلة، ح1.
    65 ـ همان، ج18، باب 21، ص210، از ابواب كيفية الحكم.
    66 ـ همان، ح3.
    67 ـ همان، باب 12، از ابواب كيفية الحكم، ح3، و احاديث ديگر اين باب.
    68 ـ همان، ح19.
    69 ـ همان، باب 19، از ابواب كيفية الحكم، ح1.
    70 ـ همان، باب 20، از ابواب كيفية الحكم، ح1.
    71 ـ نهج البلاغه، نامه 47، بخش 2.
    72 ـ وسائل الشيعه، باب 18، از ابواب كيفية الحكم، ح1.
    73 ـ همان، باب 1، از ابواب حد مرتد، ح1 و باب 25، از ابواب حد قذف، ح3.
    74 ـ همان، باب 5، از ابواب حد لواط، ح1.
    75 ـ القضاء فى الفقه الاسلامى، سيد كاظم حسينى حائرى، ص194.
    76 ـ همان، ص189، به نقل از الوسيط، عبدالرزاق السنهورى، ج27، ص33.
    77 ـ مستدرك الوسائل، باب 17، ابواب كيفية الحكم، ح5 و 7.
    78 ـ شرائع الاسلام، ج4، ص74؛ جواهر، ج40، ص80.
    79 ـ دراسات في ولاية الفقيه، ج2، ص435، به نقل از احكام السجون، موائلى، ص45.
    80 ـ همان.
    81 ـ وسائل الشيعه، باب 24، از ابواب كيفية الحكم، ح13.
    82 ـ تهذيب، شيخ طوسى، ج10، ص268، ح88.
    83 ـ وسائل الشيعه، باب 24، از ابواب كيفية الحكم، ح13.
    84 ـ ديدگاههاى نو در حقوق كيفرى اسلام، سيد محمدحسن مرعشى، ص230 ـ 239.
    85 ـ كليات مقدماتى حقوق، مهدى كى نيا، ص101 ـ 132.
    86 ـ رساله نوين، بى آزار شيرازى، ج4، مسايل سياسى و حقوقى، ص252 ـ 253.
    87 ـ نهج البلاغه، صبحى صالح، نامه 47.
    88 ـ وسائل الشيعه، كتاب القضا، باب 2، از ابواب كيفية الحكم، ح1.
    89 ـ نهج البلاغه، خ 131.
    90 ـ وسائل الشيعه، باب 1، از ابواب مقدمات الحدود، ح4.
    91 ـ همان، ح1.
    92 ـ همان، باب 25، از ابواب مقدمات حدود، ح1 و 2.
    93 ـ همان، باب 24، از ابواب مقدمات حدود، ح4، و باب 26، از ابواب حد زنا، ح11.
    94 ـ همان، باب 16، از ابواب مقدمات حدود، ح2.
    95 ـ دعائم الاسلام، ج2، ص469، كتاب السراق و المحاربين، ح1669.
    96 ـ وسائل الشيعه، باب 3، از ابواب حد لواط، ح3.
    97 ـ همان، باب 6، از ابواب حد مرتد، ح1.
    98 ـ همان، باب 3، از ابواب حد لواط، ح9.
    99 ـ همان، باب 1، از ابواب حد مرتد، ح4.
    100 ـ همان، باب 14، از ابواب حد زنا، ح 4 ـ 5.
    101 ـ همان، باب 18، از ابواب مقدمات حدود، ح3.
    102 ـ همان، باب 20، از ابواب مقدمات حدود، ح4.
    103 ـ همان، باب 70، از ابواب قصاص النفس، ح1 و باب 24، از ابواب مقدمات حدود، ح3.
    104 ـ همان، باب 5، از ابواب حد لواط، ح1.
    105 ـ مبسوط، ج8، ص63؛ مستدرك، باب 22، از ابواب قصاص نفس، ح2 و 3.
    106 ـ صحاح اللغه، ج2، ص744.
    107 ـ شرائع الاسلام، ج4، ص147.
    108 ـ آيين دادرسى كيفرى، ص196.
    109 ـ غرر و درر، ج4، ص73، ح5342.
    110 ـ تهذيب، ج10، ص48، باب حدود الزنا، ح175.
    111 ـ وسائل، باب 15، از ابواب شهادات، ح3.
    112 ـ همان.
    113 ـ معالم القربه، ص194؛ سنن ابى داود، ج10، ص470.
    114 ـ وقعة صفين، ص60؛ شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج3، ص176 و ج2، ص118؛ مستدرك، باب 24، از ابواب كيفيت حكم، ح6.
    115 ـ نهج البلاغه، نامه 71.
    116 ـ وسائل الشيعه، باب 37، قصاص النفس، ح5.
    117 ـ مستدرك الوسائل، باب 6، از ابواب بقيه الحدود، ح3.
    118 ـ وسائل الشيعه، باب 8، از ابواب بقية الحدود، ح3.
    119 ـ همان، باب 30، موجبات ضمان، ح1.
    120 ـ همان، ابواب مقدمات حدود.
    121 ـ همان، موجبات ضمان، ح1 و 2.
    122 ـ نهج البلاغه، حكمت 19؛ غرر و درر، حديث 6815؛ شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج1، ص23.
    123 ـ وسائل الشيعه، باب 4، از ابواب قصاص النفس، ح1.
    124 ـ مستدرك الوسائل، باب 10، از ابواب دعوى القتل، ح1؛ سنن بيهقى، ج6، ص56.
    125 ـ غارات، ج1، ص337.
    126 ـ همان، ص371.
    127 ـ سيره ابن هشام، ج4، ص41.
    128 ـ مستدرك، باب 23، از ابواب مقدمات حدود، ح3.
    129 ـ همان، ح5.
    130 ـ وسائل الشيعه، باب 13، مقدمات حدود، ح4.
    131 ـ سنن بيهقى، ج8، ص327.
    132 ـ همان، ص326.
    133 ـ مستدرك، باب 9، از ابواب حد زنا، ح3.
    134 ـ همان.
    135 ـ احكام السجون، ص30 ـ 128، به نقل از دراسات في ولاية الفقيه، ج2، ص457.
    136 ـ دراسات في ولاية الفقيه، ص446.
    137 ـ همان، ص533.
    138 ـ وسائل الشيعه، باب 32، از ابواب جهاد عدو، ح2.
    139 ـ همان، از ابواب كيفية الحكم، ح2.
    140 ـ مستدرك الوسائل، باب 17، از ابواب صلوة جمعه، ح2.
    141 ـ احكام السجون، ص124.
    142 ـ مستدرك الوسائل، باب 6، از كتاب حجر، ح3.
    143 ـ خراج، ابو يوسف، 146 ـ 151؛ احكام السجون، ص125.
    144 ـ تشريع جنايى اسلامى، ج1، ص730 ـ 742، به نقل از دراسات في ولاية الفقيه، ج2، ص439 ـ 442
    برچسب ها: نظام قضايى امير مؤمنان(ع) کار تحقیقی نظام قضايى امير مؤمنان(ع) تحقیق نظام قضايى امير مؤمنان(ع) اهداف نظام قضايى علوى اهميت قضاوت جايگاه خطير قاضى مساوات همه در برابر قانون استقلال قاضى شرايط قاضى معيشت قاضى
  

به ما اعتماد کنید

تمامي كالاها و خدمات اين فروشگاه، حسب مورد داراي مجوزهاي لازم از مراجع مربوطه مي‌باشند و فعاليت‌هاي اين سايت تابع قوانين و مقررات جمهوري اسلامي ايران است.
این سایت در ستاد سازماندهی ثبت شده است.

درباره ما

فروش اینترنتی فایل های قابل دانلود
در صورتی که نیاز به راهنمایی دارید، صفحه راهنمای سایت را مطالعه فرمایید.

تمام حقوق این سایت محفوظ است. کپی برداری پیگرد قانونی دارد.