تمامی فایل های موجود در مکتوب، توسط کاربران عرضه می شود. اگر مالک فایلی هستید که بدون اطلاع شما در سایت قرار گرفته به ما پیام دهید
پیشنهاد مامون در تفویض خلافت به امام رضا ع
فروشنده فایل
فروشنده فایل : 3181

پیشنهاد مامون در تفویض خلافت به امام رضا ع

فایل پیشنهاد مامون در تفویض خلافت به امام رضا ع با فرمت .zip برای شما کاربر محترم آماده دریافت و دانلود می باشد

مقاله پیشنهاد مامون در تفویض خلافت به امام رضا(ع) مأمون در سال 200 هـ ق ، رجاء بن ضحاك و يا سرخادم را پيش علي بن موسي بن جعفر بن محمدعلي بن حسين بن علي الرضا(ع) فرستاد كه او را بياورند و او را محترمانه پيش مأمون بردند و علي بن موسي الرضا(ع) در مرو پيش مأمون رسيد و مأمون او را در منزلي شايسته جا داد

دسته بندی: عمومی » گوناگون

تعداد مشاهده: 6 مشاهده

فرمت فایل دانلودی:.zip

فرمت فایل اصلی: word

تعداد صفحات: 21

حجم فایل:30 کیلوبایت

  پرداخت و دانلود  قیمت: 7,000 تومان
پس از پرداخت، لینک دانلود فایل برای شما نشان داده می شود.
0 0 گزارش
  • موضوع : پیشنهاد مامون در تفویض خلافت به امام رضا(ع)

    توضیح : این فایل به صورت ورد و آماده چاپ می باشد
    پيشنهاد مأمون در تفويض خلافت به علي بن موسي الرضا(ع)
    مأمون در سال 200 هـ ق ، رجاء بن ضحاك و يا سرخادم را پيش علي بن موسي بن جعفر بن محمدعلي بن حسين بن علي الرضا(ع) فرستاد كه او را بياورند و او را محترمانه پيش مأمون بردند و علي بن موسي الرضا(ع) در مرو پيش مأمون رسيد و مأمون او را در منزلي شايسته جا داد.1
    در مرو، مأمون خلافت را به آنحضرت پيشنهاد كرد ولي نپذيرفت و در اين زمينه، ميانشان ، گفتگوهاي فراواني واقع شد و تا حدود دو ماه مأمون در اين پيشنهاد اصرار ميكرد و آنحضرت از قبولش امتناع مي‌ورزيد.2
    مأمون دست بردار نبود و چندين روز به امام (ع) اصرار ميكرد و فضل و حسن سهل را همه روزه نزد امام مي فرستاد و با امام در اين باره صحبت مي‌كردند، شايد امام (ع) را راضي كنند و چون امام(ع) راضي نشد، مأمون پيشنهاد كرد كه ولايتعهدي را بپذيرد.3
    وقتي امام رضا(ع) وارد خراسان شد و با مأمون ملاقات كرد، مأمون اظهار داشت كه مي‌خواهد دست از خلافت و حكومت بردارد، زيرا چنين يافته است كه آنحضرت براي حكومت به خاطر فضل و برتري از او سزاوارتر مي‌باشد.4
    چون حضرت امام رضا(ع) وارد مرو شد مأمون آن جناب را به تجليل و تكريم تمام نمود و خواص اولياء و اصحاب خود را جمع نمود و گفت؛ اي مردمان من در آل عباس و آل علي (ع) تأمل كردم هيچيك را از افضل و احق به امر خلافت از علي بن موسي (ع) نديدم پس رو كرد به حضرت امام رضا(ع) و گفت: اراده كرده‌ام كه خود را از خلافت خلع نمايم و به تو تفويض كنم.1
    مأمون، نامه‌اي بسيار محترمانه بحضرت رضا (ع) بمدينه نوشت و رجاء بن ضحاك، با چند نفر ديگر از خواص خود را ، مأمور بردن آن نامه كرد و از آنحضرت درخواست كرد كه به خراسان تشريف بياورد و در آن نامه اظهار داشت كه من قصد دارم از خلافت بر كنار گردم و آن را واگذار به وجود اقدست كنم، چون نامه به آنحضرت رسيد جواب مرقوم فرمود و از آن مسافرت معذرت خواست و علل چندي هم ذكر فرمود ، مأمون دست بر نداشت و چندين نامه بين آندو نفر ردو بدل شد و در هر دفعه حضرت عذر ميآورد، تا آنكه مأمون قاصدي فرستاد و پيام داد كه اگر آنحضرت خلافت را نمپذيرد، لااقل بايد وليعهدي را قبول كند. 2.
    حسين بن ابراهيم ناتانه ـ رضي الله عند ـ بسند خبر قبل از ابوالصلت هروي روايت كرد كه مأمون به حضرت رضا (ع) گفت: من مقام علمي و فضل و بي‌اعتنايي شما بدنيا و پارسائيت و ترس از خدا و و رع و عبادت ترا شناختم اي فرزند رسول خدا، و ترا بخلافت سزاوارتر از خويش تشخيص دادم،
    حضرت فرمود: به بندگي پروردگار خود افتخار مي‌كنم و به زهد و بي‌رغبتي بدنيا نجات و خلاص خود را از شر دنيا مي‌طلبم، و باورع و عدم نزديكي بمحرمات الهي اميدوار رسيدن به سعادت و فائز شدن به بهره‌هاي خداوندي و درجات قرب بدرگاه اويم، و با تواضع و فروتني در اين دنيا آرزوي مقام بلند را به نزد پروردگار خود ـ عزوجل ـ دارم، مأمون گفت: من در نظر دارم خود را از خلافت خلع كنم و اين مقام را به تو بسپارم و با تو بيعت كنم، حضرت در پاسخ او فرمود: اگر اين خلافت از آن تو است پس خدا براي تو قرار داده است و حائز نيست كه لباس و خلعتي را كه خداوند به قامت تو پوشانده از تن بيرون كني، و بغير خود بپوشاني و بر ديگري واگذار نمايي. و اگر اين مقام از آن تو نيست پس حق اينكه چيزي را كه از تو نيست به من واگذاري نداري، مأمون گفت: اي فرزند پيغمبر ناچاري از اينكه اين پيشنهاد را بپذيري و اين فرمان را قبول كني، حضرت فرمود: اين امر را از روي ميل و رغبت هيچگاه نمي‌پذيرم. و پي در پي مأمون در اين موضوع تا چند روز اصرار مي‌ورزيد و پا فشاري مي‌نمود تا بالاخره از آن مأيوس گشت، ناچار بحضرت پيشنهاد كرد كه: اكنونكه آنرا (خلافت را) نمي پذيري، و حاضر نميشوي كه من بعنوان خلافت با تو بيعت كنم پس ناچار وليعهدي مرا بايد قبول كني (تا خلافت پس از من، از آن تو باشد). 1
    مأمون عده اي از آل ابي‌طالب از آنجمله حضرت رضا(ع) را بوسيلة جلودي نامي از راه بصره به حضور خود خوانده پس از ورود نامبردگان را در خانه، و حضرت رضا(ع) را در منزل ديگري وارد كرد و مقدمش را گرامي داشته و در تعظيم آن جناب كوتاهي ننموده پس از اين به آنحضرت ابلاغ كرد ميخواهم خود را از خلافت خلع كرده و حضرت شما را بدان مقام سرفَراز دارم، اكنون مناسب است شما هم رأي خودتان را ابراز فرمائيد حضرت نپذيرفته و اظهار داشت بخدا سوگند از چنين هدفي كه در نظر داري به خدا پناهنده مي‌شوم . و شايسته است كسي هم از فكر تو خبردار نشود1 .
    حضرت رضا ( ع) فرمود : امير از خدا بترس و از او فراموش نكن واين چنين زنجيري به گردن من ميفكن زيرا من تاب آنرا ندارم ونمي‌توانم چنين بارسنگيني رابردوش بكشم.مامون گفت :بنابراين شمارا به سمت و ولايتعهدي پس ازخودم برگماردم،حضرت فرمودبهترآن است مراهم ازاين سمت معاف داري2 .
    چراامام رضا(ع)خلافت را نپذيرفت؟
    بايد ديد آيا امام مي‌توانست پيشنهاد امامت وزمامداري رابپذيرد وآنگاه اوضاعي راكه درطول نيم قرن براثرخلافكاريهاي بني عباس پيش‌آمده است،به حال خود بگذارد؟اساساً آيا خود مامون وخاند‌انش وكسانيكه اوبه كار‌ها گمارده بود ،باهمة منافع سرشاري كه ازاموال عامه داشتندمي‌بايست برسرپست‌هاي خودباقي بمانندوبه سوءاستفاده ادامه دهند،منتها درزيرساية حكومت امام!آن هم امام برحق،اماميكه خواستاران عدل اسلامي،آرزوي بسط يدواعمال قدرت و حاكميت آنان را داشتند3 .
    امام براي تحقق هدفش دررهبري جنبش مكتبي وحمايت ازآن راه‌حلهايي استفاده كرد ، ازپذيرفتن خلافتي كه مامون براوعرضه داشت خودداري كرد،چرا كه امام بخوبي ‌مي‌دانست سپاه،نظام،قوانين،وهرآنچه دراين خلافت وجوددارد فاسد ونادرست است .
    1.    شيخ مفيد ـ الارشاد ـ محمد باقر ساعدي ـ به تصحيح محمد باقر بهبودي ـ تهران ـ اسلاميه – 1351 صفحه 600
    2.    شيخ مفيد ـ الارشاد ـ محمد باقر ساعدي ـ به تصحيح محمد باقر بهبودي ـ تهران ـ اسلاميه – 1351 صفحه 601
    3.    غفوري ؛ علي ـ سرگذشت و شهادت هشتمين امام شيعه ، امام رضا (ع) ـ دفتر نشر فرهنگ اسلامي صفحه 27 و 28
    اگربخواهد خلافت رابپذيرد تمام نظام بايد ويران شود وازابتداساخته شود كه مامون وعباسيان چنين اجازه‌اي نمي‌دانند و مامون درپيشنهاد خود صادق نبود وبعد ازاخذشرعي بودن خودامام راازبين مي‌برد چنانكه درارتباط باولايتعهدي چنين كاري راكرد1 .
    فهرست مطالب
    عنوان
    صفحه
    1- پيشنهاد مأمون در تفويض خلافت به علي بن موسي ‌الرضا(ع)2
    2- چرا امام رضا (ع) خلافت را نپذيرفت؟    4
    3- ارائه پيشنهاد ولايتعهدي از طرف مأمون به امام رضا (ع  8
    4- بحث بين مأمون و امام رضا(ع) بر سرپذيرش ولايتعهدي 9
    5- انگيزه‌هاي پذيرفتن ولايتعهدي از جانب امام رضا(ع)  12
    6- دلايلي بر عدم صداقت مأمون در پيشنهاد ولايتعهدي به امام رضا(ع)  16
    7- مراسم ولايتعهدي و بيعت با امام رضا(ع)  18
     

    برچسب ها: تحقیق پیشنهاد مامون در تفویض خلافت به امام رضا(ع) مقاله مامون خلافت را به امام رضا پیشنهاد داد علت پیشنهاد خلافت مامون به امام رضا چرا امام رضا پیشنهاد خلافت را نپذیرفت دلایل نپذیرفتن خلافت امام رضا علت امتناع از پذیرش خلافت
  

به ما اعتماد کنید

تمامي كالاها و خدمات اين فروشگاه، حسب مورد داراي مجوزهاي لازم از مراجع مربوطه مي‌باشند و فعاليت‌هاي اين سايت تابع قوانين و مقررات جمهوري اسلامي ايران است.
این سایت در ستاد سازماندهی ثبت شده است.

درباره ما

فروش اینترنتی فایل های قابل دانلود
در صورتی که نیاز به راهنمایی دارید، صفحه راهنمای سایت را مطالعه فرمایید.

تمام حقوق این سایت محفوظ است. کپی برداری پیگرد قانونی دارد.