تمام کودکان اضطراب و بي قراري را تجربه مي کنند. در بيشتر مواقع از يک کودک طبيعي انتظار مي رود که زمان زيادي را در حال شور و شوق، بي قراري و کنجکاوي باشد. براي مثال کودکان، زماني که ۹ ماه از سال را به خاطر رفتن به مدرسه از والدين خود جدا مي شوند، داراي دلواپسي و اضطراب خاصي هستند. در مورد بچه هاي کوچکتر اين حالت ، گاهي اوقات به ترس نيز تبديل مي شود. (مثل ترس از تاريکي ، از طوفان ، از حيوانات و يا از چيزهاي بزرگ و قوي )
اگر قبل از شروع اين هيجانات اين نوع رفتارها مثل جدا شدن از والدين، نشاط در مدرسه و يافتن دوست در اعمال بچه ها گنجانده شود، والدين به راحتي مي توانند ارزش هاي آنها را در زمان وقوع آن براي کودکان توضيح داده و آنها را متقاعد کنند. اين روش توسط روانشناسان قديمي پيشنهاد شده است.
کودکاني که داراي استرس و اضطراب هستند دچار تنشها و دلواپسي هاي زيادي ميشوند . نگراني هاي آنها گاهي اوقات به اندازه اي مي رسد که ديگر قادر به انجام دادن کاري و يا تصميم گرفتن و حتي فکر کردن در مورد مسائل اطراف خود نميباشند. کودکان مضطرب ، اغلب کودکاني ساکت ، عصبي ، شاکي ، ناراضي و کم طاقت هستند. و اغلب دربارهٔ همه چيز مشکل دارند . والدين اين کودکان بايد بسيار هوشيار بوده و به نشانه هاي عصبي بودن و اضطراب داشتن در کودکان خود دقت کنند ، تا پس از شناخت سريع و به موقع ، مانع از پيشرفت اين حالتها شوند . اين موضوع که بايد به سرعت باعث کاهش ترس و اضطراب در کودکان شويم ، اهميت زيادي دارد .